شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامحسین آفتابی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين آفتابي »
غلامحسین، یکی از هزاران شقایقی بود که در گلستان سرسبز ایران اسلامی در سال ۱۳۴۰ در روستای غوری از توابع خطه شهیدپرور نیریز شکفته شد. پدر و مادر، چون باغبانی مهربان و دلسوز در پرورش و آموزش اصول اولیه زندگی همراه و همدل با وی شدند تا دوران کودکی را با شادابی سپری ساخت. برای آشنایی با علوم اجتماعی و فنون زندگی راهی دبستان ادب در روستای غوری شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين آفتابي »
غلامحسین، یکی از هزاران شقایقی بود که در گلستان سرسبز ایران اسلامی در سال ۱۳۴۰ در روستای غوری از توابع خطه شهیدپرور نیریز شکفته شد. پدر و مادر، چون باغبانی مهربان و دلسوز در پرورش و آموزش اصول اولیه زندگی همراه و همدل با وی شدند تا دوران کودکی را با شادابی سپری ساخت. برای آشنایی با علوم اجتماعی و فنون زندگی راهی دبستان ادب در روستای غوری شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد....
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید ابراهیم کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
دهم شهریور ماه ۱۳۳۸ بود که چهره پاک و معصومش به روی جهان خاکی تبسم کرد و خانهای را در روستایی از بخش نصیرآباد، شهرستان نیریز پر از طراوت و شادمانی نمود. به امید اینکه همچون ابراهیم خلیل روزی تبر بردارد و گردن بتهای زمانه را بشکند، نام او را ابراهیم نهادند و باتربیت اسلامی و عشق به فرزند او را پرورش دادند. دوره ابتدایی را در مدرسه معینآباد روستای نصیرآباد، با موفقیت و شور و شوق فراوان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
دهم شهریور ماه ۱۳۳۸ بود که چهره پاک و معصومش به روی جهان خاکی تبسم کرد و خانهای را در روستایی از بخش نصیرآباد، شهرستان نیریز پر از طراوت و شادمانی نمود. به امید اینکه همچون ابراهیم خلیل روزی تبر بردارد و گردن بتهای زمانه را بشکند، نام او را ابراهیم نهادند و باتربیت اسلامی و عشق به فرزند او را پرورش دادند. دوره ابتدایی را در مدرسه معینآباد روستای نصیرآباد، با موفقیت و شور و شوق فراوان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید جعفر سجادیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردستها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را بهسوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دلسوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نیریز، میان خانوادهای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید مسعود منزه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد مسعود منزه »
مسعود در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۰ بهعنوان هدیه الهی به خانواده متدین منزه در شهرستان نیریز، در کنار سفره هفتسین با اولین نگاه معصومانه خود لبخند شادی را بر لبهای مادر نشاند. با گذراندن دوران کودکی لباس دبستانی به تن کرد و دوره دبستان را در مدرسه امیرکبیر داراب به اتمام رساند. سیزدهمین بهار عمر را پشت سر گذاشته بود که از نعمت حمایتها و مهربانیهای پدر محروم و با فداکاری بیدریغ مادر راه زندگی را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد مسعود منزه »
مسعود در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۰ بهعنوان هدیه الهی به خانواده متدین منزه در شهرستان نیریز، در کنار سفره هفتسین با اولین نگاه معصومانه خود لبخند شادی را بر لبهای مادر نشاند. با گذراندن دوران کودکی لباس دبستانی به تن کرد و دوره دبستان را در مدرسه امیرکبیر داراب به اتمام رساند. سیزدهمین بهار عمر را پشت سر گذاشته بود که از نعمت حمایتها و مهربانیهای پدر محروم و با فداکاری بیدریغ مادر راه زندگی را...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
هر بار که یاد دوست به سراغت میآید و انتظار رو به پایان میرود، هر بار نو، هر بار تازه و هر بار اولین باری است که دوست تلنگر توجهی به پنجره دلت میزند. دلت، گرفته است. پنجره را که میگشایی و یادی از او میکنی، عطری تازه در مشام زندگیات حلول میکند و نوایی تازه از تارهای هستیات بر میخیزد. آری! یاد از حمید است که 1/1/1339 در خطه دلیر مردان گردان کمیل، شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
هر بار که یاد دوست به سراغت میآید و انتظار رو به پایان میرود، هر بار نو، هر بار تازه و هر بار اولین باری است که دوست تلنگر توجهی به پنجره دلت میزند. دلت، گرفته است. پنجره را که میگشایی و یادی از او میکنی، عطری تازه در مشام زندگیات حلول میکند و نوایی تازه از تارهای هستیات بر میخیزد. آری! یاد از حمید است که 1/1/1339 در خطه دلیر مردان گردان کمیل، شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید جلیل ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
روزی زمین شاد بود که بر پشت خود عزیزی را حمل میکند و روزی دیگر غم سنگین به دل داشت از اینکه عزیزی را از او گرفتند. جلیل از عزیزانی بود که زمین به وجود او افتخار میکرد. او که در تاریخ ۱۳۴۵/۱/۲۷ در خانوادهای شریف و معتقد به اسلام، در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی فضل نیریزی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
روزی زمین شاد بود که بر پشت خود عزیزی را حمل میکند و روزی دیگر غم سنگین به دل داشت از اینکه عزیزی را از او گرفتند. جلیل از عزیزانی بود که زمین به وجود او افتخار میکرد. او که در تاریخ ۱۳۴۵/۱/۲۷ در خانوادهای شریف و معتقد به اسلام، در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهنگ اسلامی با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی فضل نیریزی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علیرضا شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
از کوچههای گِلی، اما باصفای روستا اوج گرفت و برای رسیدن به دلبر جانان، دلوجان را در طبق اخلاص نهاد و پیشکش او کرد. علیرضا دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و زحمتکش شیخ علی بود که سال ۱۳۴۶ در روستای کوشکک آباده طشک به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب کوشکک آغاز و به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ارشد شد و پس از یک سال و نیم تلاش و کوشش، در سال دوم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
از کوچههای گِلی، اما باصفای روستا اوج گرفت و برای رسیدن به دلبر جانان، دلوجان را در طبق اخلاص نهاد و پیشکش او کرد. علیرضا دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و زحمتکش شیخ علی بود که سال ۱۳۴۶ در روستای کوشکک آباده طشک به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب کوشکک آغاز و به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ارشد شد و پس از یک سال و نیم تلاش و کوشش، در سال دوم...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید احمد عابدین زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ابوالقاسم امین پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم امين پور »
روح سبز و آسمانی ابوالقاسم در اولین روز از پاییز ۱۳۳۵ خانه مسلمانی معتقد را در شهر نیریز گلباران و باصفا کرد. با حرکت بهسوی مدرسه کودکی را جلایی نو بخشید. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (احمد نیریزی) ادامه داد. فردی متین و بردبار بود و در انجام فرایض دینی چون نماز و روزه اهتمام فراوان داشت و صلهرحم را در زندگی به زیبایی بجا میآورد. در مجالس دینی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم امين پور »
روح سبز و آسمانی ابوالقاسم در اولین روز از پاییز ۱۳۳۵ خانه مسلمانی معتقد را در شهر نیریز گلباران و باصفا کرد. با حرکت بهسوی مدرسه کودکی را جلایی نو بخشید. دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (احمد نیریزی) ادامه داد. فردی متین و بردبار بود و در انجام فرایض دینی چون نماز و روزه اهتمام فراوان داشت و صلهرحم را در زندگی به زیبایی بجا میآورد. در مجالس دینی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا اکرامپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدکهای عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلالههای سرخرنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه میکنند و در سودای وصال دوست، سر و جان را یکباره به بازار شهادت میبرند. از میان آن قاصدکها، میتوان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...